دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۷
اسلام استقلال اقتصادی زن را به رسمیت می شناسد

حوزه/ آیت الله مکارم شیرازی گفتند: در عصر جاهلیت‏ نظر به این که برای زنان ارزشی قائل نبودند، غالباً مَهر را که حق مسلم زن‏ بود، در اختیار اولیای او قرار می دادند و آن را ملک مسلم آنها می دانستند و گاهی نیز مهر یک زن را ازدواج زن دیگری قرار می دادند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیت الله مکارم شیرازی در گفتاری به موضوع « زن در عصر جاهلیت » پرداخته اند که مشروح آنان را در ادامه می خوانید:

زنان در طول تاریخ سرگذشت دردناکی داشتند، و از آنجا که از نظر جسمانی نسبت به جنس خشن مردان کمی ضعیف ‏تر بودند، به همین دلیل زورگویان و ظالمان در طول تاریخ سعی داشتند شخصیت انسانی آنها را لگدمال کنند، و چه جنایاتی که در این راه نکردند، به خصوص در محیط عربستان و در عصر جاهلیت‏ که بیش از همه جا شخصیت زن‏ پایمال شده بود.

جاهلیت عرب و جاهلیت های مشابه آن در اقوام دیگر نشان دهنده مجموعه ای از عقاید باطل و خرافات و آداب و رسوم غلط و گاه زشت و شرم ‏آور و کارهای بیهوده و برخوردهای قساوت مندانه بود.[2] مسائل اخلاقی در میان آنها در منحط ترین سطح خود بود و عداوت شدید و کینه هایی که از اسلاف برای اخلاف به یادگار می ماند، بر آنها حکومت می کرد که نه تنها اخلاق، بلکه همه چیز اجتماع آنها قربانی آن می شد.

یکی از بزرگ ترین مفاسد اخلاقی و اجتماعی، مسئله پایمال شدن حقوق زن‏ در جامعه عرب جاهلی بود؛ تا آنجا که زن‏ را همچون کالایی مبادله می کردند؛ سهمی از ارث مردان برای آنها قائل نبودند؛ تولد دختر را ننگ می پنداشتند، و دختران را زنده به گور می کردند.

نقض حقوق زنان

عصر جاهلیت‏ عصر تبعیض های نابجا و ظالمانه بود، و نمونه بارز آن تبعیض بین زن‏ و مرد بود، از جمله در عصر جاهلیت عرب، رسم چنین بود که تنها مردان را وارث می شناختند، و زنان‏ را از ارث محروم می ساختند و ثروت میت را در صورتی که مرد نزدیکی نبود در میان مردان دورتر قسمت می کردند.

در عصر جاهلیت‏ نظر به این که برای زنان ارزشی قائل نبودند، غالباً مهر را که حق مسلم زن‏ بود، در اختیار اولیای او قرار می دادند، و آن را ملک مسلم آنها می دانستند. گاهی نیز مهر یک زن را ازدواج زن دیگری قرار می دادند.

تحقیر زنان

نه تنها زنان از بسیاری از حقوق فردی و اجتماعی نظیر ارث محروم بودند بلکه گاه حقّ حیات نداشته، و در بعضی از قبایل ملک مرد محسوب می شدند!

زن در میان آنان متاع بی ‏ارزشی محسوب می شد که از ساده ‏ترین حقوق انسانی محروم بود و حتّی گاه بر روی آن قمار می زدند.

آنها برای تعدد زوجات حد و مرزی قائل نمی شدند، به سادگی خوردن آب، ازدواج می کردند و به آسانی آنها را طلاق می دادند.

هم ردیف حیوان!

در عصر جاهلیت «زنان‏ را در ردیف حیوانات اهلی می شمردند و به هنگام قحطی آنان را می کشتند، و گوشتشان را می خوردند!» و یا «آنها را به هنگام رسیدن به سنّ ازدواج به عنوان کالا، با بهای متفاوت در معرض فروش می گذاشتند!» و یا «به هنگام فوت شوهر، برای رهایی روح او از تنهایی، زنش را با جسد شوهر می سوزاندند!» و یا «او را زنده زنده در گور با او دفن می کردند!». برخی زن را برای همیشه از ازدواج مجدد محروم ساخته و گوشه نشین می کردند و در پاره ای از قبایل زن ها موظف بودند مدتی کنار قبر شوهر زیر خیمه سیاه و چرکین با لباس های مندرس و کثیف دور از هر گونه آرایش و زیور و حتی شستشو به سر برده و بدین وضع شب و روز خود را بگذرانند.و در یک کلام، زن را انسان نمی شمردند! و به زن ظلم بی‏ حساب کردند.

زنده به گور کردن دختران

یکی از دردناک ترین و وحشیانه ‏ترین پدیده ‏های عصر جاهلیت عرب پدیده «وئاد» (زنده بگور کردن دختران) است.

از جمله تفکرات خرافی مشرکان ابله در عصر جاهلیت، در مورد تولد فرزند دختر است که چگونه از شنیدن خبر ولادت دختر ناراحت می شدند. جالب اینکه آنها به حدی از فرزند دختر متنفر بودند که گاهی با دست خود زنده به گورش می کردند. تا آنجا که طبق گفته بعضی از مفسران در عصر جاهلیت هنگامی‏ که‏ وضع‏ حمل‏ زن فرا می رسید، حفره ای در زمین حفر می کرد و بالای آن می نشست، اگر نوزاد دختر بود آن را در میان حفره پرتاب می کرد و اگر پسر بود، از آن نگهداری می نمود!

یکی از شعرای آنها در همین زمینه با لحن افتخار آمیزی می گوید:

«سَمَّیتُها اذْ وُلِدَتْ تَمُوتُ‏ وَ الْقَبْرُ صِهْرُ ضامِنٌ ذِمّیتُ؛‏

نام آن نوزاد دختر را به هنگامی که تولد یافت تموت گذاشتم (تفأل بر اینکه به زودی می میرد، در مقابل نام گذاری برای پسران که به معنای زندگی و ادامه حیات است) و قبر داماد من است که دخترک را در بر گرفته و خاموش ساخته است».

آنها وجود دختر را برای خود عملًا یک ننگ می پنداشتند تا آن حد که از زشتی این پدیده، از میان قوم و قبیله فرار می کردند. غافل از اینکه اگر دختران نبودند، مادران نبودند، و اگر مادران نبودند آنها وجود پیدا نمی کردند. شاعر آنها در این زمینه می گوید:

«لِکلِّ ابی بِنْتِ یراعی شُؤوُنَها ثَلاثَةُ اصهارٍ اذا حُمِدَ الصِّهْرُ

فَبَعلٌ یراعیها وَ خِذْرٌ یکنُّها وَ قَبْرٌ یواریها وَ خَیرُهُمْ الْقَبْرُ؛

برای هر پدری که صاحب دختر می شود و می خواهد شئون آن دختر را حفظ کند سه داماد وجود دارد: نخست شوهری که در خور او باشد و مراقبت از او کند، و دیگر پرده ای که او را در پشت خود محفوظ دارد، و سومی قبری است که او را در خود بپوشاند، و از همه این ها بهتر، همین قبر است».

آنها تنها از این جنایت عظیم و بی ‏مانند، نگران نبودند بلکه به آن افتخار می کردند و از نقاط مثبت خانواده خود می شمردند!

ماجرای زنده به گوری

این واقعاً وحشت آور است که انسان، آن قدر عاطفه خود را زیر پا بگذارد که به کشتن انسان آن هم در زشت ترین صورتش افتخار و مباهات نماید، انسانی که پاره تن خود او است انسانی که بی دفاع و ضعیف است، او را با دست خویش زنده زنده به خاک بسپارد.

این یک امر ساده نیست که انسان هر چند نیمه وحشی دست به چنین جنایت وحشتناکی بزند، قطعا دارای ریشه های اجتماعی و روانی و اقتصادی بوده است.

مورخان می گویند: شروع این عمل زشت در جاهلیت از آنجا بود که جنگی میان دو گروه در آن زمان اتفاق افتاد. گروه فاتح، دختران و زنان گروه مغلوب را اسیر کردند. پس از مدتی که صلح بر قرار شد، خواستند اسیران جنگی را به قبیله خود بازگردانند. ولی بعضی از آن دختران اسیر با مردانی از گروه غالب ازدواج کرده بودند. آنها ترجیح دادند که در میان دشمن بمانند و هرگزبه قبیله خود باز نگردند. این امر، بر پدران آن دخترها سخت گران آمد و مایه شماتت و سرزنش آنها گردید. تا آنجا که بعضی سوگند یاد کردند که هر گاه در آینده دختری نصیبشان شود او را با دست خود نابود کنند تا بدست دشمن نیفتند!

خوب ملاحظه می کنید که وحشتناک ترین جنایات زیر پوشش دروغین دفاع از ناموس و حفظ شرافت و حیثیت خانواده انجام می گرفت. عاقبت این بدعت زشت و ننگین مورد استقبال گروهی واقع شد، و مسئله «وئاد» (زنده بگور کردن دختران) یکی از رسوم جاهلیت شد.

این احتمال نیز وجود دارد که تولید کننده بودن پسران، و مصرف کننده بودن دختران، در آن جوامع، نیز به این جنایت کمک کرده باشد. زیرا پسر برای آنها، سرمایه بزرگی محسوب می شد که در غارتگری ها و نگهداری شتران و مانند آن از وجودش استفاده می کردند، در حالی که دختران چنین نبودند.

از سوی دیگر وجود جنگ ها و نزاع های دائمی قبیلگی میان آنها سبب فقدان سریع مردان و پسران جنگجو می شد و طبعا تناسب و تعادل میان تعداد دختران و پسران به هم می خورد، و تا آنجا وجود پسران عزیز شده بود که تولد یک پسر، مایه مباهات بود و تولد یک دختر، مایه ناراحتی و رنج یک خانواده!

این امر تا آنجا رسید که به گفته بعضی از مفسران، به محض اینکه حالت وضع حمل به زن دست می داد شوهر، از خانه متواری می گشت، مبادا دختری برای او بیاورد و او در خانه باشد! سپس اگر به او خبر می دادند، مولود پسر است، با خوشحالی و هیجان وصف‏ناپذیری به خانه باز می گشت. اما وای اگر به او خبر می دادند که نوزاد دختر است، آتش خشم و اندوه جان او را در بر می گرفت.‏ داستان «وئاد» پر از حوادث بسیار دردناک و چندش آور است.

این عمل خواه به دلیل فقر بی حساب و اعتقاد به عدم کارایی اقتصادی دختران باشد و خواه به دلیل تعصب افراطی در مورد دختران، که مبادا در جنگ ها اسیر شوند و به دست دشمن بیفتند، یکی از دردناک ‏ترین و وحشیانه ‏ترین پدیده ‏های عصر جاهلیت عرب و دلیل روشنی بر جهل فوق العاده و سقوط اخلاق و عواطف انسانی و بی حرمتی کامل نسبت به مقام زن در آن جامعه جاهلی است.

خشونت علیه زنان

در دو کتاب معروف به نام «انساب الأشراف» و «الأغانی» داستانی نقل شده که در جاهلیت بین دو طایفه از عرب جاهلی خصومت و جنگی در گرفت. یکی از این دو طایفه شکم های دو هزار نفر از زنان باردار طایفه دیگر را پاره کردند.

ایلاء، رسم زشت جاهلیت

در دوران جاهلیت‏ زن هیچ گونه ارزش و مقامی در جامعه عرب نداشت و به همین جهت برای جدایی از او یا تحت فشار قرار دادن زن، طرق زشتی وجود داشت که یکی از آنها «ایلاء»به معنی سوگند خوردن بر ترک عمل زناشویی بود. به این ترتیب که هر زمان مردی از همسر خود متنفر می شد، سوگند یاد می کرد که با او هم بستر نگردد و با این راه غیر انسانی همسر خود را در تنگنای شدیدی قرار می داد. نه او را رسماً طلاق می داد تا آزادانه شوهر انتخاب کند، و نه بعد از این سوگند حاضر می شد آشتی کرده و با همسر خود زندگی مطلوبی داشته باشد. البته خود مردان غالبا تحت فشار قرار نمی گرفتند، چون همسران متعددی داشتند.

زنان در زنجیر

در زمان جاهلیت زنان‏ در زنجیر اسارت مردان بودند و مجبور بودند زندگی خود را طبق تمایلات مردان خودکامه تنظیم کنند.

از جمله در انتخاب همسر به خواسته و میل زن هیچ گونه اهمیتی داده نمی شد. حتی اگر زن با اجازه ولی، ازدواج می کرد سپس از همسرش جدا می شد، باز پیوستن او به همسر اول بستگی به اراده مردان فامیل داشت. و بسیار می شد با اینکه زن و شوهر بعد از جدایی علاقه به باز گشت داشتند مردان خویشاوند روی پندارها و موهوماتی مانع می شدند.

آنها هنگامی که از همسر خود ناراحت می شدند و می خواستند او را مورد غضب شدید قرار دهند، «ظِهار» می کردند. یعنی کافی بود به او بگویند: «أنْتِ عَلَیَّ کَظَهْرِ اُمّی؛ تو نسبت به من همچون مادرم هستی». این سخن به عقیده آنها سبب می شد که آن زن‏ به منزله مادر باشد و تحریم گردد،[30] بی ‏آنکه حکم طلاق را داشته باشد و به این ترتیب زن را در یک حال بلاتکلیفی مطلق قرار می داد.

یکی دیگر از عادات نکوهیده آنها این بود که زنان را با وسایل گوناگون، تحت فشار می گذاشتند تا مهر خود را ببخشند و طلاق گیرند.

عده وفات نیز در زمان جاهلیت‏ یک سال بوده و رسوم خرافی و شاقّی برای زن‏ در این مدت قائل بودند.

سخن آخر: (مرحله نوین در زندگی زن‏)

با ظهور اسلام و تعلیمات ویژه آن زندگی‏ زن‏ وارد مرحله‏ نوینی‏ گردید که با گذشته فاصله زیادی داشت در این دوره دیگر مستقل شد و از کلیه حقوق فردی و اجتماعی و انسانی برخوردار گردید.

پایه تعلیمات اسلام در مورد زن همان است که در آیۀ شریفۀ قرآن می خوانیم: «وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ‏». یعنی زن همان اندازه که در اجتماع وظایف سنگینی دارد، حقوق قابل توجهی نیز داراست. اسلام زن را مانند مرد برخوردار از روح کامل انسانی و اراده و اختیار دانسته و او را در مسیر تکامل که هدف خلقت است می‏ بیند. لذا هر دو را در یک صف قرار داده و با خطاب های «یا ایها الناس» و «یا ایها الذین آمنوا»، مخاطب ساخته، برنامه ‏های تربیتی و اخلاقی و علمی را برای آنها لازم کرده است.

چنانکه با آیاتی مثل «وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِک یدْخُلُونَ الْجَنَّةَ»، وعده برخوردار شدن از سعادت کامل به هر دو جنس داده و با آیاتی مانند «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَ لَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یعْمَلُونَ‏»، می گوید: که هر کدام از زن و مرد می‏ توانند به دنبال انجام برنامه های اسلام و وظایف الهی به تکامل معنوی و مادی برسند و به حیاتی «طیب» و پاکیزه که سراسر سعادت و نور است گام نهند.

اسلام زن را مانند مرد به تمام معنی مستقل و آزاد می‏ داند و قرآن با آیاتی‏ نظیر «کلُّ نَفْسٍ بِما کسَبَتْ رَهِینَةٌ» و یا «مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیها» این آزادی را برای عموم افراد اعم از زن و مرد بیان می دارد و لذا در برنامه ‏های مجازاتی هم می بینم در آیاتی مثل: «الزَّانِیةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ» و مانند آن هر دو را به مجازات واحدی محکوم می کند.

از طرفی چون استقلال لازمه اراده و اختیار است، لذا اسلام این استقلال را در کلیه حقوق اقتصادی می آورد و انواع و اقسام ارتباطات مالی را برای زن بلامانع دانسته و او را مالک درآمد و سرمایه های خویش می‏ شمارد. در سوره نساء آیه 32 می خوانیم: «لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکتَسَبْنَ‏». با توجه به لغت «اکتساب» که بر خلاف «کسب» برای به دست آوردن مالی است، که نتیجه اش متعلق به شخص به دست آورنده است، و همچنین با در نظر گرفتن قانون کلی «الناس مسلطون علی اموالهم؛ همه مردم بر اموال خویش مسلطاند»، به دست می آید که چگونه اسلام به استقلال اقتصادی زن احترام گذارده و تفاوتی بین زن و مرد نگذاشته است.

خلاصه آنکه زن در اسلام یک رکن اساسی اجتماع به ‏شمار می رود و هرگز نباید با او معامله یک موجود فاقد اراده و وابسته و نیازمند به قیم نمود.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha